هـرگز آرزو نکرده ام یک ستاره درسراب آسمان شوم یا چو روح برگزیدگان هـمنشین خـامش فرشتگان شوم هـرگز از زمین جدا نبوده ام با ستاره آشنا نبوده ام روی خـاک ایستاده ام با تنم که مثل ساق ه گیاه باد و آفتاب و آب را می مکد که زندگی کند بار م ور ز میل بار م ور ز درد روی خـاک ایستاده ام تا ستاره هـا ستایشم کنند تا نسیمها نوازشم کنند از دریچه ام نگاه می کنم جز طنین یک ترانه نیستم جاودانه نیستم جز طنین یک ترانه جستجو نمی کنم در فغان لذتی که پاکتر از سکوت ساد ه غمیست نفس های خونی...
برچسب : نویسنده : khazanebibaharo بازدید : 1